ترکیه، شکست یک استراتژی؟

 

 

. . . ادامه ای بر پست اینستاگرامیِ 22 اسفندماه 1398

  • پرده نخست

با شروع بحران کرونا، وزیر بهداشت ترکیه، رهبری اقدامات حفاظتی و امنیت سلامت را در این کشور به عهده گرفت و با اقتدار اجرایی کامل - که بطور خلاصه در 7 بند در پست اینستاگرامی توضیح داده شده است؛ - وضعیت ترکیه را درحدی تثبیت کرد که توسط سازمان بهداشت جهانی و سایر مراجع بین المللی، بعنوان الگوی مطلوب شناخته شد و تقاضاهای گوناگونی از کشورهای جهان برای مشاوره در خصوص چگونگی انجام اقدامات پیشگیرانه بسوی مراجع بهداشتی ترکیه روانه شد.

نتیجه اینکه، از یک استراتژی جامع و واقعگرا، و یک اجرای هماهنگ و بموقع، نتایج مطلوب حاصل شد.

  • پرده دوم

مدت کوتاهی از این اقدامات نگذشته بود که رئیس جمهوری ترکیه - در ابتدای اوج شیوع جهانی- در سخنرانی های خود، اقدامات دولت را - نه بعنوان شروع اقداماتی  دامنه دار، بلکه -  بعنوان ابزاری تبلیغاتی بکارگرفت و مدعی شد که ترکیه، یک منطقه امن سلامت در جهان است و کسب و کارها، بزودی گشوده می شوند تا اقتصاد ترکیه از حرکت باز نایستد. پرواضح بود که این ادعا برخلاف نظرمسئولین بهداشتی کشور بیان میشد وگرنه هر ناظر غیرآگاهی نیز می توانست و می تواند این موضوع را درک کند که اقدامات گسترده ای که وزارت بهداشت ترکیه برای شهر 18 میلیون نفری استانبول و سایر کلانشهرها انجام داد، فقط به نیت چند روز نبود بلکه اقداماتی آغازین برای یک دوره زمانمند مراقبت بهداشتی بود.

به هرصورت، سخنان اردوغان کافی بود تا در استانبول قرنطینه دولتی کمرنگ شده و در پیِ آن، قرنطینه خودخواسته بسیاری از مردم نیز شکسته شود.

نتیجه از پیش معلوم بود . . .

شیوع با ریتمی تند استانبول، آنکارا و چندین استان را در برگرفت و پی آمد آن، رفتارهای یک حکومت اقتدارگرا بود که بیش از پیش ظاهر میشد.

با گسترش شیوع، اخبارِ ابتلا تحت تاثیر سانسور و نظارت دولتی قرار گرفت، بیمارستان ها از اعلام آمار خود منع شدند و اقدامات بیماریابی و بستری، نه یک اقدام درمانی که اقدامی دولتی محسوب گشت، وزیر بهداشت نیز از رهبری اقدامات اجرایی و عملیاتی به رهبری ظاهری و حاشیه ای تبدیل شده و راهبری سیاست های بهداشتی، عملا در اختیار دستان اقتدارجوی رئیس جمهوری و اطرافیانش قرار گرفت.

در کمتر از 15روز، ترکیه به صدر لیست "کشورهای آسیایی" از نظر میزان ابتلا رسید و در پی آن، دستگیری معترضین به آمارها و اقدامات دولت آغاز شد، پلیس نیز با انتشار بیانیه هایی در مورد سوء استفاده از فضای مجازی و شایعه پراکنی و تهدید به بازداشت متخلفین، فضا را بیشتر بسوی "قرنطینه فکری" سوق داد.  اقدامات اینچنینی، باعث شد تا شکاف میان احزاب سیاسی - که موقتا بخاطر همه گیری کرونا بسته شده بود - دوباره سرباز کند تا جایی که شهردار استانبول، اکرم امام اغلو که از حزب عمده مخالف دولت است و در جریان انتخابات شهرداری ها نیز با ضرب شستی محکم، باعث شکست نامزد حزب حاکم اردوغان گردیده بود، اعلام کرد فعالیت های ساختمانی غیرلازم و مشکوکی در اطراف فرودگاه استانبول در جریان است که طی آن تعداد زیادی کارگر، بدون رعایت فاصله اجتماعی و ایمنی بهداشتی، به کار مشغولند، آنهم در حالی که شهرداری از این اقدامات اطلاعی ندارد.

این روزها قرنطینه اجباری و مقررات سختگیرانه، دوباره به ترکیه بازگشته است ولی وزیر بهداشت مقتدر ترکیه با لحنی ملایم، صرفا توصیه به ماندن در خانه و خودقرنطینگی مینماید و امیدوار است تا مردم با رعایت اقدامات بهداشتی، موفقیت های ترکیه را کمرنگ نکنند.

***

اما سوال اینجاست که چرا رجب طیب اردوغان - در حالیکه وزیر و مشاورین و مسئولین به وی اطلاع و هشدار کافی داده بودند - اصرار بر بازگشایی اقتصاد ترکیه داشت؟   

آنچه که معلوم است، اقتصاد ترکیه اقتصادی است بدون اتکا به منابع طبیعی و درآمدش یا از محل واردات گردشگر و صنعت توریسم تامین می شود یا از محل تولیدات کارخانه ای با سرمایه گذاری عمده شرکت های اروپایی، که بحران کرونا هردوی این منابع درآمدی را تحت تاثیر قرار داد و از آنجایی که ذخایر مالی ترکیه، معمولا ذخایری اضطراری و نه استراتژیک بوده است، معلوم نیست با ادامه بحران کرونا، موجودی ذخایر چه مدت جوابگوی نیاز اقتصاد مصرفی ترکیه باشد. از سوی دیگر ماجراجویی های ترکیه در سوریه و کردستان عراق نیاز به منابع مالی مستمری دارد که این امر خارج از توان اقتصاد از حرکت بازمانده ترکیه است. این ماجرا وجه سومی نیز دارد و آن، پناهجویانی هستند که در ترکیه اقامت دارند و اتحادیه اروپا، در ازای پرداخت پول و ارائه وعده هایی موهوم، آنان را به معنی واقعی کلمه در ترکیه انبار کرده است!؛ اما این پرداخت های اروپا نیز به هیچ وچه کافی نبوده و نیست چراکه:  

1- این پناهجویان باید تغذیه شوند تا آرام بمانند و با طغیان های خود موجب اختلال در نظم داخلی ترکیه نگردند.          

2- دولت ترکیه نیاز به جذب نیروهای انتظامی و امنیتی بیشتری برای کنترل این پناهجویان دارد.   

3- دراین شرایط بحرانی، دولت ترکیه توان ارائه خدمات بهداشتی و مراقبتی اضافی برای پیشگیری از ابتلای این سیل جمعیتی به کرونا را ندارد.  گرچه اردوغان هر از چندی با راندن سیل پناهجویان به دروازه های اروپا، آنان را تهدید میکند تا مگر پول و امتیازات بیشتری بدست آورد اما هم خود وی و هم اروپاییان نیک می دانند که هیچ کشور اروپایی تاب تحمل پذیرش این بار را ندارد؛ بویژه یونانِ فقیر و خسته از تورم و فروپاشی اقتصادی، که مرزهای خود را در مقابل پناهجویان بی دفاع، حتی با سلاح گرم نیز حفظ می کند. بنابراین، اردوغان به اشتباه تصور می کرد که با بازگشایی زودهنگام درهای اقتصاد، خواهد توانست جلوی کابوس رکود را در اقتصاد ملی ترکیه بگیرد. کابوسی که برای اقتصاد ترکیه معادل آینده ای تاریک است. 

از زاویه ای دیگر، ادعاها و سخنان زودهنگام رئیس جمهوری ترکیه در بیان موفقیت ها و بهره برداری سیاسی از شناسایی ترکیه بعنوان الگوی مطلوب جهانی در بهداشت کرونا، و تبدیل آن به ابزار تبلیغاتی، به گمان وی تیری با دو نشان بود:             

 نخست) ساکت کردن احزاب مخالف و جذب حداکثری مردم بعنوان حزب و دولتی پاسخگو، عملگرا و پیگیر رفاه عمومی، بویژه در منطقه غرب ترکیه. 

 دوم) گسترش نفوذ سیاسی و معنوی در سایر کشورها با ارائه مشاوره های بهداشتی، برای پیشبرد اهداف توسعه طلبانه ملی و بین المللی با یافتن هوادار بین المللی و کاهش هزینه های سیاسی در سطح جهانی. 

اما در این مورد نیز اردوغان با اقداماتی نابهنگام، دستاورد خویش را از دست داد و میدان بازی و اعتبار جهانی براحتی در اختیار کره جنوبی قرار گرفت؛ کشوری که در ابتدای شیوع ویروس کرونا، بشدت آلوده شده و بسختی آسیب دید ولی حزب حاکم در دولت با تمهیداتی بموقع و جدی - حتی اعلام حالت جنگی در کشور توسط رئیس جمهوری - کشور را تا حدودی ایمن کرده و با برگزاری بموقع انتخابات، بدون به تعویق انداختن آن، و با بهره برداری سیاسی بموقع، با حداکثر مطلق پیروز انتخابات این کشور شد.  

نتیجه اینکه، آشفتگی تفکر استراتژیک و اقتدارگرایی نابهنگام، یک استراتژی موفق را به هدف گذاری غیرمنطقی سوق داد و نتایج ناملموسی حاصل گردید.

 

 این ماجرا پرده سومی نیز دارد و باید منتظر نشست و دید که:

آیا ترکیه می تواند مانند دور اول کنترل موفقی بر اوضاع داشته باشد؟

آیا دراین حال، اروپا از فرصت پیش آمده استفاده نکرده و ترکیه را بیش از قبل، مهجورتر و دورتر از خود قرار نخواهد داد؟ باید توجه داشت که پخش خبر صدرنشینی ترکیه از نظر میزان ابتلا به کرونا در آسیا؛ و نه در اروپا، ابدا بی معنی و منظور نیست آنهم در حالیکه تمامی آمارهای اقتصادی، اجتماعی، ورزشی و حتی تصادفات جاده ای و مرگ و میر ترکیه در مقایسه با اروپا بیان می شوند نه آسیا، چون اصولا ترکان خوش ندارند آسیایی شناخته شوند!.

آیا پس از فرونشستن امواج پرالتهاب کرونا و بازگشت اوضاع عادی طی ماهها یا سال آینده، چهره سیاسی ترکیه دستخوش تلاطم نخواهد شد؟

آیا اختلافات درون حزبی، موجب تضعیف نقش اردوغان نشده و وی را بسمت تمرکزگرایی بیشتر و تحمیل خفقان بیشتر به حزب و جامعه سوق نخواهد داد؟

آیا رسانه های عمومی ترکیه، پس از این دوران، باز بی پروا بسخن درخواهند آمد؟

آیا ماجرای "گزی پارک" و امثال آن، این بار با موضوعاتی جدیدتر و مرتبط با رفتارهای دولت و حکومت در دوران کرونا، درجامعه شکل نخواهد کرفت؟       

 برای تمامی سوالات فوق و بسیاری سوال از این دست، بقدر کافی دلیل نه تنها برای وقوع، که برای وقوع همزمان وجود دارد.                           

 بنابراین به این پرسش بنیادی که: چرا استراتژی خوب و اجرای موفق پرده اول، به استراتژی های اشتباه و عملکرد آشفته، در پرده دوم منجر شد؛ می توان اینگونه پاسخ داد:                                                          

اجرای یک استراتژی در ذات خود، وابسته به خرد جمعی بوده و همواره در مقابل اقتدار فردی، شکننده است.

 

محمدرضا صدقیـانی فر 

بهار 1399