جمعیت و ژئوپلیتیک جهان - تنها و سرکش؟

تغییرات جمعیتی جهان و نرخ این تغییرات، همواره مورد توجه جمعیت شناسان، جامعه شناسان و اقتصاددانان بوده و از نتایج سرشماری ها و برآوردها برای برنامه ریزی های گوناگون استفاده می شود.

تغییرات جمعیتی، از طرفی موجب تغییرات اقلیمی شده و در همان حال، از تغییرات اقلیمی تاثیر می پذیرد بنابراین بررسی نحوه حرکت یا سکونت جمعیتی، عاملی مهم در تغییر شکل و اندازه منابع زمینی و زیرزمینی است و به همین علت کنترل جمعیتی، چه از نظر میزان زاد و ولد و چه اسکان آنها، بخشی از سیاستهای ملی کشورها را از دیرباز تشکیل داده و امروز همین مسئله میرود تا در شکل و شمایل موجی بی قاعده بنام مهاجرت، به عنوان مشکلی جهانی قلمداد شود.

جدیدترین برآورد جمعیتی، برآوردی است مربوط به سه دهه آینده یعنی سال 2050 که میانه قرن محسوب شده و به عنوان سالی آرمانی از نظر تغییرات گوناگون، مورد توجه آینده پژوهان و محققان قرار گرفته است.

این نوشته نگاهی تحلیلی دارد به نتایج این برآورد در سال مورد نظر.

***

 

درآسیا: ژاپن با کاهش جمعیت روبرو خواهد بود.

ژاپن، قدرت اقتصادی همواره برتر که امروز یازدهمین کشور پرجمعیت دنیا با تراکم جمعیتی نزدیک به 400 نفر در هر کیلومتر مربع است، طبق برآوردها، در سال 2050 در جایگاه هفدهم جمعیتی جهان با تراکمی زیر 300 نفر خواهد بود. این افول 6 مرتبه ای رتبه، البته برای ژاپن نه فاجعه جمعیتی بدنبال خواهد داشت و نه دستاورد بزرگی خواهد بود یعنی طی 30 سال آینده حدود 20 میلیون نفر از جمعیت ژاپن کاهش خواهد یافت که کمتر از جمعیت کنونی توکیو است. اما چرا جمعیت ژاپن رو به کاهش میرود؟

ابتدایی ترین فرضیه، همان فرضیه معروف نسبت عکس میزان رفاه و کاهش تمایل به فرزندآوری است که در مورد ژاپن صدق میکند. توسعه اقتصادی در ژاپن موجب گسست بسیاری از سنتها توسط نسلهای جوان شد که یکی از آنها تن دادن به ازدواج های سنتی در سنین پایین بود بنابراین جوانان ژاپنی حفظ استقلال خویش را بر هر سنت و رسمی ترجیح داده و میدهند اما آنچه که تغییر نکرد و یا شاید مجال تغییر نیافت عادات کاری این ملت بود بنابراین سخت کوشی ژاپنی ها موجب رشد بیشتر و تولید بیشتر و مصرف بیشتر و طبعاً افزایش هزینه های زندگی گردید بنابراین در کنار افزایش سن ازدواج، افراد متاهل نیز ترجیح دادند تا فرزند یا فرزندان کم تعداد خود را با امکانات و تکنولوژی ها و رفاه موجود بخوبی بار بیاورند تا اینکه امکانات و هزینه و وقت خود را صرف فرزندان زیاد نمایند. این امر در مجموع فکر خوبی بود ولی در دهه های 80 و 90 میلادی به آرامی موجب افزایش جمعیت شد! چراکه مراقبت های بهداشتی بالا موجب افزایش امید به زندگی و طول عمر مردم شد و جمعیت ژاپن به آرامی به سمت سالمندی رفت.

حال، برای این کاهش جمعیت دو سوال وجود دارد: آیا این کاهش بیست میلیونی عمدتاً از سالمندان تشکیل خواهد شد؟ آیا بالاتر رفتن سن ازدواج و گزینش تجرد توسط نسل جوان و میانه ژاپن موجب این کاهش خواهد گردید؟

پاسخ با احتمال زیاد در گزینه دوم است چون این تصور که سالمندان ژاپن در تعداد بالا ترک زندگی بگویند نشان از این دارد که سطوح مراقبت های بهداشتی تنزل کرده است که تصور چنین چیزی در ژاپن - حداقل فعلاً - بسیار بعید است ولی گزینه دوم، موضوعی است که گریبانگیر اکثر کشورهای دنیاست، بنابراین تصور ژاپنی های مجرد و گریزان از ازدواج تصور غریبی نیست، اما اثرات این کاهش چه خواهد بود؟

 

ژاپن نظامی: حقیقت این است که حکومتگران ژاپن مدرن از کاهش جمعیت خود احساسی دوگانه دارند! از یک طرف کاهش جمعیت در آنها احساس مطبوع امنیت ایجاد میکند اما چرا؟! این واقعیت را نباید از نظر دور داشت که ژاپنی ها کمی از خود میترسند! خاطره نظامیگری خشن و وحشیانه ژاپنی ها در جنگ دوم هنوز نه از حافظه جهانی پاک شده است و نه از وجدان جمعی ژاپن. درست است که ژاپن پس از جنگ بسیار تغییر کرد و به قول بعضی از کارشناسان جهانی، توسعه اقتصادی ژاپن و رفاه عمومی موجب تغییر رفتار و روحیه ژاپنی ها شده است اما باید توجه داشت که توسعه اقتصادی ژاپن محصول پایان جنگ و بمب اتمی نبود! این توسعه از قرن نوزدهم آغاز شده بود و ژاپنی که پا به عرصه نبرد گذاشت، قبیله آدم خواری نبود که با نیزه بجنگد بلکه کشور توسعه یافته ای بود که برای تامین نیاز فراوان خود به مواد اولیه و منابع انرژی رویاروی دیگران ایستاده بود. ماهیت ژاپن اکنون نیز فرقی نکرده است فقط ابزارها متمدنانه تر شده است! از قرن 13 تا 19 میلادی نیازش را با شمشیر و شرف سامورایی بیان میکرد، از قرن 19 تا 1945 با تفنگ و سرباز و ناوهای هواپیمابر و خلبانان کامیکازه و شرف سامورایی! که برای اینکار نیاز به جمعیت فداکار داشت بنابراین مادران ژاپنی باید جنگاوران فدایی میپروردند و طبیعتاً افزایش جمعیت، مطلوب حاکمان ژاپنی بود. این جمعیتِ همواره متحرک در فضایی محدود نیاز به میدانی برای زیست و کار و خشونت داشت بنابراین توسعه ارضی ژاپن دوشادوش افزایش جمعیت پیش میرفت ولی امروزه زبانی که ژاپن برای گفتگو استفاده میکند، یک دیپلماسی آرام، محتاط و اخلاقمدار است ولی همچنان با شرف سامورایی! پس آیا قابل پذیرش است که تمامی میراث 9 قرن گذشته طی 80 سال پاک شده و امکان بروز و ظهور نخواهد یافت؟! لااقل برای خود ژاپنی های همواره واقعگرا خیر!  بنابراین شاید کاهش جمعیت تا حدی نیاز به توسعه ارضی را مهار کند ولی، همانگونه که بالاتر عنوان شد این احساس طرف دیگری نیز دارد و آن احساس نامطبوع کاهش جمعیت در برابر چین و کشورهای منطقه است. اولویت نگرانی با چین است! زخم خورده ای کینه ورز که در پس ظاهر آرام خود، از هر روزنه ای برای انتقام استقبال میکند!. تا سال 2050 جمعیت چین بیش از 13 برابر ژاپن است با ذخیره ای از نیروهای جوان در مقابل ژاپنی پیر! .جالب اینجاست که سنت نظامی هر دو کشور، تعداد افراد نظامی یا کمیت پرسنل را پایه و اساس قدرت نظامی قلمداد میکند و هر دو کشور هم در بازه های زمانی مختلف رکورد دار بزرگترین ارتش جهان بوده اند. بنابراین ژاپن ابزار تهدید ارتش انبوه چین را بخوبی درک میکند، به همین منظور پس از 7 دهه ژاپنی ها توانستند با جلب اعتماد آمریکا و بر اساس واقعیت های ژئوپلیتیکی منطقه دست به ترمیم و گسترش ارتش خود بزنند. به هر حال ژاپن ناچار است تا در کمبود نیروی انسانی جنگاور، در مقابل روسها، چینی ها، کره ای ها و مردم مشکوک آسیای جنوب شرقی، ارتش خود را به تکنولوژی های نوین مسلح کند و چه بسا برای ابراز قدرت، مجدداً شاهد ادعای ژاپن برای فضای حیاتی از نوع ژاپنی آن باشیم، جزایر کوریل و بخشی از منچوری میتوانند سوژه های مناسبی برای ژاپن دوباره مسلح شده باشند.

ژاپن اقتصادی: توسعه اقتصادی و تکنولوژیک ژاپن صرفاً مردمی مصرف گرا پدید نیاورده است بلکه توسعه انسانی ژاپن با بالاترین استانداردهای جهانی، شبکه ای چند ده میلیونی از متخصصان سطح بالا را پرورش داده که در جزئیات و کلیات هر مسئله ای با یکدیگر همفکری و همکاری کارآمد دارند و چنین سیستمی طبیعی است که کشش و جاذبه فوق العاده ای برای هر نوجوان و جوان ژاپنی با هر سلیقه و هر میزان استعدادی دارد. جامعه ژاپن با بالا بردن سطوح کار و زندگی چه از نظر استاندارد و چه از نظر فنی، در دهه 80 میلادی با این واقعیت مواجه شد که هر قدر یک جامعه تکنولوژیک باشد بازهم نیازمند نیروی انسانی با سطوح تخصص کم برای انجام اموری غیر تکنولوژیک است! ژاپن که دهه ها اقتصاد خود را بر کار مورچه وار نیروی انسانی عظیم خود بنا کرده بود بلافاصله برای حل مشکل اقدام و وارادات نیروی انسانی غیرمتخصص را آغاز کرد. تجربه دو دهه 80 و 90 میلادی به ژاپنی ها نشان داد که باز کردن بی محابای درها بروی خارجیان خسرانی بیش از منافع آن دارد بنابراین اقدام به تصحیح این سیاست و واردات نیروی کار در بخش های خاص، به تعداد روشن و از مبادی گزینش شده نمود.

این سیاست، چنانکه از قرائن موجود بر میآید همچنان ادامه خواهد داشت بنابراین تصور چنین مثلث پایداری در بافت جمعیتی ژاپن ممکن خواهد بود:

بخشی از این جمعیت مهاجر، در طی زمان در ژاپن ماندگار خواهند شد و محتمل است که بافت جمعیتی ژاپن را دچار تغییر کنند، این تغییرات، البته در سال 2050 شگرف نخواهد بود ولی نشانه های بارز آن بخوبی قابل مشاهده خواهد بود.

بنابراین -  بعنوان یک سناریو -  ممکن است در سال 2050 با ژاپنی مسلح و در حال تغییر در بافت و فرهنگ جمعیتی روبرو باشیم.

 

 

محمدرضا صدقیـانی فر  

 استراتژیست - بهار 1401