جعل هویت، نمک بر زخم فرهنگ ملی

 

 شایعه و شایعه سازی همیشه جزئی از فرایند فکری جوامعی با فرهنگ شنیداری و بصری است و رسانه های مدرن اجتماعی نیز چندان کمکی به تغییر چنین عاداتی نکرده اند. از جمله چنین شایعه پردازی های بی مایه ای که در جامعه ما سابقه داشته و دارد ایرانی پنداری برخی خارجی هاست که دلیل منطقی چنین رفتارهایی هنوز در پرده ابهام است و معلوم نیست ایرانی قلمداد کردن فردی هنری یا سیاسی چه منافعی میتواند برای ایران و ایرانی داشته باشد؟! دو فرض مثبت و منفی را میتوان برای چنین پنداری در نظر گرفت:

 - 1شخص شناخته شده خارجی، واقعاً ایرانی بوده یا تبارایرانی داشته باشد. در اینصورت آیا افتخاری  "صرفاً" از این بابت برای ایران و ایرانیان متصور است؟ بعنوان مثال دائماً تبار ایرانی مدیران برخی  شرکتهای بزرگ جهانی مانند اوبر و گوگل و هیولت-پاکارد و ... را در فضای اینترنت برخ خود میکشیم! (تاکید میکنم که صرفاً به رخ خود می کشیم نه جهانیان، که دیگران را با این هوچی گری کاری نیست!)؛ آیا منافعی از ایرانی بودن چنین مدیرانی به ایران رسیده است؟ یا افتخاری اگر باشد نصیب شرکت و کشور و جامعه ایست که آن افراد را بکار گرفته و بهره کار و فکر آنان را نصیب خود می کند؟ این لیست بلندبالای ایرانیان که سوالی فلسفی را برای تعدادی نه چندان کم ازمردم بوجود آورده که بالاخره ناسا متعلق به ایران است یا آمریکا!! (بدون آنکه لحظه ای تامل کند که به ازای هر ایرانی ده ها چینی و تایوانی و هندی و ژاپنی و لاتین تبار در این سازمان ها و شرکت ها هستند!) توهم باهوش تر بودن ایرانی را نسبت به دیگر جهانیان چنان در وجود و ذهن ما نهادینه کرده است که جز خود کسی را نمیبینم و نتیجه این هوش فوران کرده را در جامعه خود، در یکطرفه رفتن در خیابان ها، جازدن در صف ها، گرفتن ده پرس غذای نذری فراتر از دیگران و ده ها رفتار دیگر که " زرنگی " را در جامعه ما تعریف میکند میبینیم! و هنوز پاسخی نداریم که افتخار کردن به چه و کجا؟! چندین سال پیش نیز پسری بی مایه و بی خرد با پول های بادآورده پدر بی مایه تر از خودش، با خواننده ای در ترکیه ازدواج کرد و سیل هموطنان دلیل مسافرت خود به ترکیه را از تفریح و خرید به دیدن عروسشان! تغییر داده بودند و آنگاه که آن فرد در دادگاه های آمریکا محاکمه و زندانی گردید، یک شبه نه عروسی ماند تا ایرانیان به آن افتخار کنند و نه ایرانیی برای زیارت عروسش روانه میشد!

 2 - شخص خارجی ایرانی نیست و تبار ایرانی ندارد! دراین حال باید پرسید دلیل این پنداربافی و ترویج آن چیست؟ چه منافعی به این ملک و ملت از این دروغ ها میرسد؟ اصولاً چرا باید منتظر رسیدن منافعی از فلان خارجی بود؟! این داستان در ده دهه اخیر در مورد چند شخص زیر اتفاق افتاده است:

* یانیس کرسومالیس، موسیقی دان و نوازنده یونانی که علاقمندان به موسیقی در سراسر جهان وی را با نام یانی می شناسند.

* ادوارد بالادور سیاستمدار و نخست وزیر فرانسه در سالهای ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۵ 

* اصلان مسخدوف رهبر استقلال طلبان چچن و رئیس جمهور این جمهوری کوچک روسی در ۱۹۹۷

* روسلان خاسبولاتف سیاستمدار چچن تبار روسیه و رئیس شورای عالی روسیه از ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۳

این لیست احتمالا طولانی تر از اینهاست؛ ولی نکته قابل توجه اینست که هدف این لمپنیسم اطلاعاتی هر چه که باشد، عده ای یا با این خزعبلات و به قیمت تحقیر فکری مردم تفریح کرده و نان می خورند و جماعتی سرگردان نیز در آتش تعصبات قومی و قبیله ای خود و دیگران را به آتش میکشند . . . 

لینک دسترسی به سایت خبردنا

https://khabardena.ir/fa/news/48089/ 

 

                                                                                  محمدرضا صدقیانی فر

                                                                                      آبان ماه 1399