از VUCA به FLUX؛ تئوری های نوین مدیریتی: شیفتگی به تکنولوژی یا پاسخگویی به نیاز؟

 

برای حدود سه دهه از اواخر دهه ۱۹۹۰، تئوری (1)VUCA بنیان تفکر و تصور دنیای مدیریت را در چگونگی تحول جهانی شکل داده و چارچوبی مسلط در تشریح شرایط محیطی اواخر قرن بیستم و ورود به قرن بیست و یکم بوده است؛ اما امروزه که هوش مصنوعی و مفاهيم آن می رود تا قواعد تجاری، رهبری و اجتماعی را شکل نوینی دهد، اندیشمندان دانش مدیریت با این پرسش روبرو هستند که آیا VUCA همچنان روشنگر واقعيات محیطی است؟

 

رئوس دلایل این تردید از نظر نظریه پردازان مدیریت شامل موارد زیر است:

  • ما وارد عصری میشویم که تغییر فقط مبتنی یا ناشی از بی ثباتی یا ناپایداری نیست بلکه امری است پایدار و مرکب.
  • عدم اطمینان امری نیست که تنها باید آن را پیش بینی کرد بلکه در بافتار تصمیم گیری مبتنی بر هوش مصنوعی نهادینه شده است.
  • پیچیدگی با توانایی هوش مصنوعی در پردازش حجم وسیعی از داده ها ابعاد جدیدی به خود گرفته است.
  • ابهام به قدری در تاروپود مسائل رخنه کرده که تبدیل به منطقه ای ناشناخته شده که در آن، چارچوب های سنتی دیگر کاربرد ندارند.

بنابراین دنیای جديد نیازمند مدل جدیدی است که سرعت، سازگاری و تجربه لازم برای پیشرفت در عصر هوش مصنوعی را به تصویر بکشد. این مدل جدید FLUX  نام دارد.

اما FLUX چیست؟

از نگاه تدوین کنندگان این مدل، " FLUX نشان دهنده دگرگونی از تغییرات مبتنی بر بقاء صِرف به سمت شکل دادن به آینده و جهانیست که در آن هوش مصنوعی، اتوماسیون و تحول دیجیتال به طور غیرقابل پیش‌بینی در حال شتاب گرفتن هستند."

این چارچوب بر چهارعامل بنا شده است:

Fast    یا سرعت

Liquid    یا سیالیت

Uncharted    یا نامعلوم و اکتشاف نشده

eXperimental   یا آزمایشی و قابل تجربه

 

سرعت: ‌تغییرات دیگر مقطعی و وابسته به عناصر قابل شناخت یا قابل وقوع در زمان های مشخص نيست بلکه پیوسته و مرکب است به این معنا که عامل تغییر یک عامل نیست بلکه در هم تنیدگی و تعامل عوامل متعدد موجب تغییر است و شناختن ریشه و علت اصلی تغییر چه بسا روشن نیست‌. تغییرات شتابان یا تحول نیز یکی از ارکان کلیدی عصرحاضر است چون هوش مصنوعی، اتوماسیون و فناوری‌های نوظهور همه چیز را - از چرخه های نوآوری گرفته تا تصمیم‌گیری - سرعت بخشیده اند بنابراین مدیران باید با چابکی حرکت کرده و توان سازگاری در زمان مناسب را به عنوان "شایستگی اصلی" هدف قرار دهند.

 

 

سیال: مرزهای سنتی در حال از بین رفتن هستند؛ صنایع در حال ادغام بوده و مدل های کسب و کار و مدل های عملیاتی نیز در حال تکاملند و ساختارهای قدیمی کسب و کار ناچاراً در حال شکستن و فروریزی. دنیای جدید در حال حرکت از ساختارهای سخت و مقاوم به سمت اکوسیستم های روان و سیالی است که در آن همکاری، چابکی و سازگاری موفقیت را تعریف می کنند.

 

 

اکتشاف نشده: عصر هوش مصنوعی در حال تدوین و دیکته کردن قواعد جدید بازی است و به تبع آن، سازمان ها نیز در حال ورود به عرصه های ناشناخته و نامکشوفی هستند که در آن، داده های گذشته گرا توان پیش بینی آینده را نداشته و مدل های سنتی کسب و کار نیز قابلیت اجرا ندارند. دراین دنیای جدید، آینده نگری، آزمایشگری و سناریوسازی ابزارهای ضروری هستند.

 

 

قابل تجربه: هوش مصنوعى و سایر فناوریهای نوظهور نیازمند ذهنیتی انطباق گرا همراه با آزمون و یادگیری هستند. مقابله با این سطح از پیچیدگی نیازمند برنامه‌ریزی غیرخطی و بررسی احتمالات همراه با آزمایش سریع و چابکی در یادگیری است. پیشرفت به معنای یافتن پاسخ کامل نیست بلکه به معنای تجربه گری، یادگیری و تطبیق در عین سرعت است.

 

 

***

هرچند تئوری FLUX توسط واضعین آن به عنوان جانشینی برای VUCA قلمداد شده و مدعی است که کارآمدی تئوری نوین را جایگزین ناکارآمدی تئوری قدیمی خواهد کرد اما نگاهی مفهوم گرایانه – و نه صرفاً مقایسه ای – نشان میدهد که FLUX بیش از آنکه جانشین VUCA باشد مکمل آن است؛ نگاهی اجمالی به عناصر متشکله این دو تئوری ارتباط میان این دو را بیشتر نمایان میکند.

 

از نظرتئوری  VUCA نوآوری، از وابستگی به روند صنعتی به رویکردی مستقل تبدیل شد و همین امربرداشتهای گوناگون و بعضاً متباینی را از نوآوری میان صنعتگران، کارآفرینان، سرمایه‌گذاران و مصرف‌کنندگان به وجود آورد و چرخش منابع، ناپایداری کسب و کارها و بازارها را به وجود آورد (نوسان) و مدیران و صاحبان کسب وکار نسبت به نتایج تصمیمات خود و دیگران احساس عدم اطمینان (عدم اطمینان)کردند و ایجاد این نااطمینانی نه از روی عمد که از شرایط ناروشن پیش رو بود که ریسک هر گامی را به شدت افزایش میداد چرا که خود ذینفعان نیز از نیاز و واکنش های خود اطلاع درستی نداشتند (پیچیدگی) و در این میان ظهور فناوری های نوین در بستر اینترنت و راه های کسب و تحلیل اطلاعات مبتنی بر فناوری های کامپیوتری با ارائه پاسخ ها و رویکردهای گوناگون بر اساس محیط کسب اطلاعات، نه تنها پیچیدگی ها را کم نکرد بلکه بر سردرگمی تصمیم سازان افزود (ابهام).

شرایط پیش گفته که امروزه، همچنان‌ با همان شدت و شاید شدت بیشتر ادامه دارد شرایطی است که توسط تئوری VUCA توصیف شده است؛ در واقع VUCA مبین و توصیف کننده شرایط است در حالی که FLUX اقدام به ارائه راهکار - و نه راه حل - میکند.

VUCA افزایش بازخوردهای جهانی نسبت به نوآوری و کسب وکار را هم از نظر کیفیت و سرعت و هم از نظر کمیت موجب نوسان میداند و FLUX بر چابکی و شناخت و تصمیم گیری در همین فضا تاکید دارد؛ VUCA نوسان را سرچشمه عدم اطمینان یا عدم قطعیت میداند و FLUX نیز عدم اطمینان را تا حد یک اکوسیستم مستقل ارتقاء داده و آن را دنیایی ناشناخته میداند و تا حدودی اطمینان دارد که به اندازه تهدیدها، فرصتهایی نیز در آن وجود دارد و از همین رو در شایستگی های کلیدی مدام بر تجربه، یادگیری و ریسک پذیری تاکید دارد.

شکی نیست که تدوین کنندگان تئوری FLUX به پشتوانه ابزار جهانگیری مثل هوش مصنوعی دلگرمند و حوزه عمل آن را چه در تحلیل اطلاعات، چه طرح پرسش های بنیادی و چه ارائه پاسخ های هوشمندانه و تحلیل های کاربردی بسیار وسیع میدانند و از همین روی بر پذیرش ریسک و اعتماد به نفس تاکید دارند وگرنه کدام صاحب کسب و کار یا مدیری است که به بهانه یادگیری و تجربه، بی محابا سرمایه و منابع خود را درگیر ریسکهای متوالی و غیرقابل برآورد کند؟!.

به این نکته نیز باید توجه داشت که ساختارهای پیشرفته مبتنی بر اطلاعات و ساختارهای فوق پیشرفته مبتنی بر هوش مصنوعی - که حتی در کشورهای توسعه یافته نیز جوان و در حال بلوغند - در بسیاری از اقتصادها در حد رویا یا سرگرمی اند و تا ایجاد بنیان های اقتصادی و تجاری و صنعتی فاصله زیادی دارند بنابراین واضعان تئوری جدید باید بیاندیشند که آیا این دنیای جدید را برای معدودی کشور و بازیگران آنها تصویر میکنند یا برای تمام دنیا و بازارهای آنها.

مطلب دیگر اینکه نگاهی به شاخص ها و شایستگی های کلیدیFLUX  نشان میدهد که استقرار و اجرای کامل این سیستم نیاز به ساختارسازی مجدد و بیش از آن ایجاد ساختارهای مبتنی بر سرمایه های انسانی دارد؛ تا همگن شدن ساختارهای کسب و کار با یکدیگر نیز هزینه و زمانی نه چندان کم باید صرف شود و این نکته که ساختار بسیاری از سازمانها در اکثر نقاط دنیا با خروج کارکنانشان برای ایجاد کسب و کارهای فردی در حال آب شدن است موضوع آموزش کارکنان و ریسک پذیری آنها را به موضوعی فراتر از نوآوری سازمانی تبدیل میکند.

فردی که به هر دلیلی از سازمان متبوع خود خارج شده و در پی ایجاد کسب و کاری نوین است قبلاً تغییرپذیری را در خود نهادینه کرده و ریسک پذیریش بقدر کفایت بالاست بنابراین تعامل این فرد در یک ساختار کسب و کاری جدید با سازمان پیشین و همکاران و مدیران سابق خود – به عنوان دو کسب و کار متعامل – بر مبنای کدام تعریف از ریسک و انگیزش است؟ ریسک پذیری بر مبنای منابع خود یا ریسک پذیری بر مبنای منابع سازمان و به خرج سازمان؟! یادگیری از شکست ها و دوباره سرپا شدن نیز همین پرسش را پیش می‌آورد، هزینه شکست احتمالی و احیای دوباره از کجا تامین خواهد شد؟

آیا تکیه بر هوش مصنوعی - که بنیان و مفهوم مادر FLUX است - به هردوی ساختارهای فرضی پیش گفته - بر اساس حجم فعالیت و داشته ها و اهداف و ابعاد و ... - پاسخی یکسان میدهد؟ اگر هوش مصنوعی هوش است! که میزان و نوع ورودی اطلاعات و حجم و تفاوت تحلیل را درک میکند!

سطور فوق نه در رد FLUX و نه در هواداری از VUCA است که چون نیک بنگریم این نیز هیچگاه بطور گسترده در سبد فکری سازمان ها قرار نگرفت و از توصیف های شاید سیاهی که از فضای زیست تجاری میداد راه حل های فراگیری که به عنوان قواعد مدیریتی قابل استناد باشد بیرون نیامد.

تردیدی نیست که ظهور هوش مصنوعی در تحول کسب وکار و تحول محیط تاثیری به سزا خواهد داشت ولی ایجاد پارادایم‌های جدید بر مبنای هوش مصنوعی و توصیفِ آن به عنوان " دست شاه میداس" کمی زود و کمی هم خطرناک است.

پیش بینی آینده و ایفای نقش در ساختن آینده ی پیش رو بسیار مهم و حیاتی است اما:

  • اگر موجب بلعیدن سرمایه های مادی و معنوی جامعه، بیش از حد نیاز شود و
  • فاصله میان بازارها، اقتصادها و محیط های ناهمگن را بجای کاهش، افزایش‌ دهد،

بازگشتی کمتر از حد انتظار داشته و انگیزه ها را برای نوآوری و ریسک پذیری در آتیه کاهش خواهد داد.

آشنایی با این دو تئوری لازم است تا هم نسبت به رویکردهای نوین هوشیار و حساس باشیم و هم روزآمد شدن، واقعگرایانه تر شدن و عملیاتی تر شدن تئوری ها را گامی در جهت رسیدن به آینده ای که در انتظارش بودیم بدانیم.

 

                                                  

                                                                         محمدرضا صدقیانی فر       

                                                             استراتژیست - ارديبهشت‌ماه ۱۴۰۴

 

(1) مقاله "فضای نوین VUCA، رویکرد مدیریت در دنیای امروز" به قلم نویسنده، در سایت  www.sadaghianifar.com درصفحه استراتژی قابل مشاهده و دریافت است.