با شروع فصل سرما، دولت جدید ایران اعلام تعطیلی را به عنوان یک ابزار به کار گرفته و با تکرار آن، در حال عادی سازی و تبدیل این امر به یک روند و یا یک راهکار مدیریت بحران است.
آلودگی هوا به خاطر مازوت سوزی و کمبود گاز به خاطر مشکلات انتقال، دیگر، موضوعاتی جدید نیستند و مانند بسیاری مسائل، عادی و از سر ناچاری یا بی تفاوتی پذیرفته شده اند؛ مانند قطعی برق و خاموشی ها، بی آبی ها، فرو نشست ها، اختلاس ها، سقوط درآمدها، افت ارزش پول ملی، افزایش تورم، ناکارآمدی سیستم بانکی و ...
تمامی این روندها مرا به پاسخ پرسشی واداشت که عموماً دانشجویان گرامی و دوستان عزیز طرح میکنند:
آیا اقتصـاد ایران فروخـواهد پاشید؟
اقتصاددانان و متخصصان، به انواع گوناگون و با تحلیل های چندبعدی به این پرسش پاسخ میدهند. این ابعاد میتوانند هر یک از معضلات عادی شده باشند به این معنا که نقاط ورود به چنین بحثی متعدد است و خوشبختانه در این مورد دارای منابعی غنی هستیم! من هم به عنوان یک علاقمند، نقطه شروع پاسخ خود را جدیدترین مورد یعنی تکرار تعطیلی ها قرار میدهم. یادآوری این نکته نیز لازم است که تعطیلی عمومی به خاطر چنین مسائلی در کشور بی سابقه و مختص دولت فعلی نیست، ولی راهکار این دولت به معضلات به وجود آورده و میراث تحویل گرفته، به تدریج تبدیل به شکلی سیستماتیک و تعریف شده می شود.
***
آمار و بررسی های گوناگون، خسارات ناشی از تعطیلی های ناگهانی و بی برنامه را محاسبه و ارائه کرده اند.
- دانشگاه هاروارد در تحقیقی پیرامون خسارات تعطیلی در ایران، مدعی شده که به ازای هر روز تعطیلی، حدود 20 درصد تولید ناخالص مورد انتظار برای آن روز، از دست میرود.
- اتاق بازرگانی، هزینه هر روز تعطیلی را برای اقتصاد ایران 2458 میلیارد تومان میداند.
- برآورد موسسه ای تحقیقاتی وابسته به دانشگاه تهران از این امر، 1266 میلیارد تومان است.
- رئیس سازمان اداری و استخدامی کشور - که معاون رئیس جمهور هم هست - رقم روزانه 2400 میلیارد تومان را معادل زیان کشور از رهگذر تعطیلی ها دانسته است.
- تحقیقات وابسته به بورس نیز با محاسبات دلاری، زیان روزانه را معادل 280 میلیون دلار و با احتساب دلار 80 هزارتومانی، این رقم را بیش از 22 هزار میلیارد تومان میداند.
بی گفتگوست که با چنین بنیان های آماری در کشور و داشتن دامنه ای بین 1266 و 22000 میلیارد، تحلیل به مانع برمیخورد! پس ببینیم که میتوان از مسیر دیگری به رقمی قابل اتکا رسید یا خیر؛ به این منظور نگاهی به تولید ناخالص داخلی ایران شاید راهگشا باشد.
بانک جهانی و صندوق بین المللی پول به ترتیب، تولید ناخالص داخلی ایران در سال 2023 را معادل 5/401 میلیارد دلار و برآورد سال 2024 را معادل حدود 465 میلیارد دلار اعلام کرده اند؛ با این حساب ایران درسال 2023 روزانه 1/1 میلیارد دلار تولید ناخالص تحقق یافته داشته است (و 27/1 میلیارد دلار تولید انتظاری مبتنی بر رشد). حال اگر محاسبات دانشگاه هاروارد را مبنی بر هدررفت 20 درصد از این تولید ناخالص درنظر بگیریم، اقتصاد ایران به ازای هر روز تعطیلی 220 میلیون دلار و با دلار 80 هزارتومان، خسارتی معادل 6/17 هزار میلیارد تومان را تجربه خواهد کرد؛ (با برآورد سال 2024 نیز این هدررفت ها روزانه 254 میلیون دلار معادل بیش از 20 هزار میلیارد دلار خواهد بود) که به رقم برآورد شده توسط مراجع بورسی نزدیک است.
حال ببینیم این خسارات چه میزان برسرنوشت اقتصادی مردم موثر است.
جمعیت ایران طبق آخرین برآوردها حدود 86 میلیون نفر است که در قالب 27 میلیون و 651 هزار خانوار (با اندازه متوسط 1/3 نفر) در ایران زندگی میکنند. سهم سرانه مردم ایران از خسارات روزانه تعطیلی ها، حدود 232600 تومان و هر برای خانوار بیش از 700 هزارتومان در روز است.
اما چرا این رقم مهم است؟
آمارهای رسمی داخلی، متوسط سالانه هزینه خانوارهای ایرانی را در سال 1402 به ترتیب 206 میلیون و 525 هزار تومان برای خانوارهای شهری ؛ و 111 میلیون تومان برای خانوارهای روستایی اعلام کرده اند، یعنی هر به طور متوسط هر خانوار شهری روزانه 566 هزار تومان و هر خانوار روستایی 304 هزار تومان هزینه میکند.
تناسب جالبی است! هدررفت یا زیان تعطیلی هرروزه 2/1 برابر هزینه روزانه یک خانوار شهری و 3/2 برابر هزینه روزانه یک خانوار روستایی است.
مقایسه دیگری نیز میتوان از این حجم زیان یا درآمد انتظاری از دست رفته با واقعیت های جاری جامعه بدست داد و آن بررسی کوتاهی از طبقه بندی درآمدی مردم ایران توسط سیستم دولتی برای پرداخت اعانه و کمک هزینه است.
دهک اول تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی زنده هستند.
به گفته مراجع ذیربط، مجموع جمعیت دهک های اول تا سوم حدود 25 میلیون نفر یا 29 درصد جمعیت کشور است!.
(مجموع درآمدها و هزینه های این 3 دهک تقریباً برابر است یعنی نزدیک به یک سوم مردم ایران دقیقاً در خط سربه سر یا زیر آن هستند!.)
ولی این وضعیت ایستا نیست چون به خاطر وجود تورم افزایشی، مطابق آمارها هزینه خوراکی در بودجه خانوار در ایران از 1401 به 1402 معدل 37% و هزینه غیرخوراکی در بودجه خانوار در ایران 56% رشد داشته است.
***
این تصویری کلی و بسیار خلاصه از وضعیت معیشتی جامعه ایران و فشار خسارت ها بر تن اقتصاد رنجور این کشور از تعطیلاتی به ظاهر ساده است. اما باید دید با گذر از زمستان و ورود به فصل گرما و تغییر الگوی مصرف انرژی بازهم تعطیلی در راه خواهد بود؟
- برای جلوگیری از افزایش مصرف برق؟
- برای جلوگیری از افزایش مصرف آب؟
- برای جلوگیری از افزایش فرسایش خاک و فرونشست زمین در شهرها؟
- برای کاهش حجم ترافیک؟
- ....
بدین گونه توان دولت برای فکر کردن به مشکلات، و نه تدبیر آنها از دست رفته و اقتصاد چندپاره میشود و باید به عوامل فوق، ناکارآمدی سیستم بانکی، فساد دولتی، افت تولید، از یادبردن تعهدات ملی و بین المللی و سقوط اعتبار و کمبود ارز را افزود. این عوامل با ایجاد یک اقتصاد ملوک الطوایفی مبتنی بر بن بست های چندوجهی، اقتصادملی را به مارپیچ سقوط می اندازند و آثار خود را مستمراً در
- ایجاد تورم و ابرتورم
- فرار سرمایه ها
- نرخ بالای تبدیل کسب و کارها و بی اعتباری و بی اعتمادی در معاملات
- تعطیلی فزاینده کسب و کارها و گسترش نرخ بیکاری
- ایجاد شکاف های طبقاتی
- افزایش مشاغل کاذب و دلال مسلکی توسط طبقه جدیدی از زیست کنندگان انگلی
- افزایش کلاهبرداری
- فقر فزاینده، اعتیاد، فرزند فروشی و اندام فروشی
- افزایش جرم و جنایت
- فرسودگی سیستم های قانونی
- گشوده شدن راه برای دور زدن قوانین و شکستن تابوی رشوه
نشان میدهند.
***
بر خلاف تصوری که در جامعه وجود دارد، فروپاشی اقتصادی، انفجار آن نیست - در واقع شاید بهتر بود از ابتدا بجای فروپاشی از میرایی اقتصاد سخن گفته میشد - بلکه نشست اقتصاد به قعر بستر خود و بردن جامعه به قهقرای اجتماعی و رفتاری و فرهنگی و زیستی است و ترسناک اینکه این سیر قهقرایی هیچگاه متوقف نمیشود که این هم رفتار طبیعی اقتصاد است چون آنگاه باید منتظر باشیم تا در حین رشد نیز جایی متوقف شود. پس همانطور که رشد و توسعه و بهبود و نوآوری اقتصادی توقف پذیر نیست، افت و سقوط آن هم ایستایی ندارد بلکه با سرعتی رخوت آور جامعه را به تباهی میبرد و برداشت های اشتباه، این انتظار را ایجاد میکند که در نقطه و مکان و زمان خاصی فروپاشی اتفاق می افتد.
این امر فقط به درک و ظرفیت یک سیستم اقتصادی یا جامعه برای تعریفی از فروپاشی بستگی دارد. برخی جوامع با ظاهر شدن یک یا دو معضل بیان شده در چند سطر قبل اقدامات خود را برای ترمیم و جراحی اقتصادی آغاز میکنند و برخی دیگر به انتظار کامل شدن این لیست می نشینند.
برای مردم و دولت ما کدام نشانه ها آشناست؟
منتظر بروز کدام نشانه یا نشانه های دیگر باید ماند؟
درک از فروپاشی اقتصادی بر چه اساسی شکل گرفته یا خواهد گرفت؟
آیا این خطر وجود دارد که شبیه جوامعی بشویم که ایستاده بر ویرانه های اقتصاد فروپاشیده خود، ترس از فروپاشی اقتصاد دارند؟! همیشه!
محمدرضا صدقـیانی فر
استراتژیست - زمستان 1403